162
۱۳ تیر ۱۴۰۳
۱۰:۵۴:۴۹
نظرات (0)
پریشب خیلی عجیب بود
توی دلم راضی نبودم ک برم توی این جمع ولی مامانم گفت برو ک فک نکنن امثال تو قراره خودشونو از بقیه جدا کنن
پس رفتم... همه افرادی بودند ک از من بزرگ تر بودند، عقایدشون با من از زمین تا آسمون فرق میکرد و از همه جالب تر کسی ک فک میکردم توی خانوادا خوبی بزرگ شده و دیگه دوستمه شروع کرو مث سگ ب من پریدن و من نمیدونستم باید چیکار کنم :/ تجربه شد ولی قشنگ یا جالب نبود...
ولی دیشب با یه نفر رفتم بیرون. از درون و بیرون شبیه منه :) قدری شبیه منه ک همه مارو با هم اشتباه میگیرن :) مکالمه های عمیق داشتیم، حس های مشترکی رو تجربه کرده بودیم، چیزای مشترکی برامون خنده دار بود و...
دیشب تجربه نبود، خود زندگی بود و رفت لاب لای صفحه های اکلیلی زندگیم :)♡
خدایا مرسی بابت افراد قشنگی ک سر راهم گذاشتی :)))♡
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]