وبلاگ رایگان دانلود فیلم و سریال رایگان ساخت وبلاگ رایگان
حذف در پنل کاربری [X]
72 ღدنیای منღ

ابزار وبمستر

72

۱۳ تیر ۱۴۰۳
۱۰:۵۳:۴۸
ღدنیای منღ

کلاس نهم ک بودم،سرویسم اینجوری بود ک صبح ها خودش میومد دنبالمون و عصرها شوهرش برمون میگردوند

سنشون زیاد بود، نوه بزرگشون کلاس دوم بود اون موقع

یه بار با هم قهر کرده بودن و خانومه جواب تلفنای شوهرشو نمیداد

یه روز ک شوهرش اومده بود دنبالمون بهش گفتیم ک" ما دوس داریم شما دوتا کبوتر عاشق با هم آشتی باشین" و اونم خوشش اومد و رفت برامون پفک نمکی خرید. ما هم اون پفک هارو نخوردیم و فرداش دادیمشون ب خانومش :)

از اونموقع هرچی پفک نمکی میبینیم یاد اون ماجرا میوفتم...



موضوعات مرتبط:
برچسب‌ها: ،
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]
ارسال نظر
نام :
ایمیل :
سایت :
پیام :
خصوصی :
کد امنیتی :
ღدنیای منღ
نام و نام خانوادگی :
ایمیل:
عنوان پیغام:
پیغام :
تمامی حقوق این وب سایت متعلق به ღدنیای منღ است. || طراح قالب avazak.ir