ღدنياي منღ

اون لحظه اي ك بهم گفت چقد شخصيت جذابي داري و من اين همه سال كشفش نكرده بودم >>>>>

واقعا فاز اينايي ك "۸ ليوان آب خوردن در روز" جزو هدفاشون ميذارن رو درك نميكنم. من خودم ن از سر تشنگي بلركه از سر دوس داشتن آب روزي يه عالمه آب ميخورم :)

اين ترم مث چي درس خوندم و كاراي دانشگاهو با بالاترين انرژيم انجام دادم ولي نمره هام داره افتضاح مياد :")💔

قبلنا فقط خوشحال نبودم

ولي الان ناراحتم...

يهو ياد اون موقع هايي افتادم ك براي تاسوعا عاشورا آقاجون مي بردم دم حرم و ميذاشت رو شونه هاش. بعد از اون بالا دسته ها رو ميديدم و ذوق ميكردم ولي ذوقم بيشتر براي اين بود ك روي شونه هاي آقاجونم!

خيلي دوسش دارم بقدري ك هر چن وقت يه بار از نگراني خواب ميبينم ك مرده... يه بار وقتي از اين خوابا ديدم بهش زنگ زدم و با چشماي پر اشك خوابمو براش تعريف كردم. اونم از اونور تلفن خنديد و اداي منو درآورد:) با اين كارش كل غصم ريخت پايين :)♡

وقتايي ك ابتدايي بودم به فكر وقتي ميوفتادم ك ديگ آقاجون نباشه و شروع ميكردم ب گريه كردن...

خيلي آدم خونگرميه و خيلي ب آرزوهام بها ميده. خدايا خودت برام حفظش كن♡

دوباره ميتونم توي خواب هام پرواز كنم :))))))))))))

امروز زهرا داشت ميگفت عزت نفس يني اينكه رفتار ديگران روي روحيه و منش تو تاثيري نداشته باشه... همون لحظه اون دو نفري ك خيلي روي احساسات من نسبت ب زندگي تاثير ميذارن از جلو چشمام رد شدن:))))

من هنوز زندم و خوشحالم ولي خدا ميدونه چ دوره ي سختي رو رد كردم. ميدوني چيزايي ك لازم داشتم رو فهميدم و كاملا الان تكليفم با خودم مشخصه و ميتونم به "منِ ۳سال پيش" مشاوره بدم. چقد همه چي تغيير كرد و اتفاقا اصلا اونجوري ك توي ذهنت بود پيش نرفت. حالا ك همه چي قرقاطيه، خدايا مننظر يه سوپرايز قشنگم از طرفت :)♡

توصيه و نصيحت چيه! آدم بايد تجربه كنه تا ياد بگيره. درسته يه سريا رفتن و سرشون خورده به سنگ و برگشتن ولي از كجا معلوم سر من اون سنگه رو نشكنه؟!؛)

از آدمايي ك خودشون زندگيشون خوبه و كنترل امه چي تو دستاشونه خوشم مياد و فقط ميتونم ب حرفاي اونا گوش كنم.

هيچ دونفري توي دنيا وجود ندارن ك توي شرايط يكساني قرار بگيرن، پس گذشته و نصيحتات فقط بدرد خودت ميخوره

ما را به سخت جاني خويش لين گمان نبود...