ღدنياي منღ

دلم جووني كردن ميخواد...

اينكه ۲ديقه از آينده و حال و گذشته دست بكشم و برم توي اون وقتايي ك تا ته دنيا حال دلم خوبه و اين لحظه ها تبديد ميشه به يه بعد چهارمي از زمان...

وقتي بچه بودم و مامانم ميخواست موهامك شونه كنه، آهنگ "از در اومد" معين رو برام ميخوند و منم كلي ذوق ميكردم و ميشستم تا آهنگ رو چن باره برام بخونه. مامانم صداش از بهشته و وقتي اين آهنگ رو با ريتمي ك خودش ميخواست ميخوند، آدم انگار ميوفتاد توي يه لاحاف مخملي...

ديروز در جواب تبريك روز دخترش اين آهنگ رو براش فرستادم و كلي خوشحال شد اونم :") ♡

يه قدم اضافه

چيزي ك همش بهش فك ميكنم تا كارام متفاوت تر از بقيه باشه

فك كنم براي پاورپوينتي ك امروز ارائشو داشتيم ۵ساعتي وقت گذاشتم و واقعا عالي شده بودددددد هيچ ايرادي نداشت از كارم راضيم

و اما ترميمي امروز: آمالگامم خيلي خوب در اومد و استاد هيچ ايرادي نتونست ازش بگيره و اينم يه نكته ي قشنگ ديگه

و سوالاي زهراسادات رو برا جشن روز دختر دراوردم ولي جشن رو نرفتم تا بيام خونه و با نازنين حرف بزنم و بهش پيام دادم

فك كنم واقعا نياز دارم برم پيش تراپيست چون نميتونم احساسات منفيم رو كنترل كنم. اين همه اتفاق قشنگ امروز افتاده ولي من بخاطر چيزي ك دست خودم نبوده از ناراحتي نتونستم خواب ظهرمو برم:")

ب قول مريم نمايشگاه كتاب قبلا يه مكاني بود براي خوشحال شدن ولي الان از بس قيمت ها بالاس ك نميشه هيچ كتابي خريد و نمايشگا كتاب مث شكنجه گاه ‌شده:/

عاخه چرا چتري مي زنيد ك بهتون نمياد و ما بخاطر اينكه ناراحت نشيد ميگيم "چقد ناز شدي" ؟! :)

درحاليكه يكشنبه امتحان راديولوژي دارم و ۱۴نمرس و يه جلسه رو هنو نخوندم و هيجانات زندگيم هم توي اين ماه كم نبوده، بلن شدم اومدم تهران براي نمايشگاه كتاب. فردا هم از ساعت ۷وربع تا ۵ونيم كلاس دارم...

اميدوارم پشيمون نشم:")

۳ روز بعد امتحان: امتحان رو خيلي بد دادم ولي اصلا پشيمون نيستم؛)

خدايا مهر كسي رو ب دلم بنداز ك قراره قسمت هم باشيم...♡

چقد دارم خودم نيستم جديدا :/

داشتم آهنگايي ك تو پاييز پارسال گوش ميدادم رو گوش ميكردم ( :) ) و حال بد اون روزا دوباره حمله كرد بهم

سريع برگشتم سر پلي ليست الانام

اين يني همه چي بهتر شده:)

خدايا مرسي اون روزا بغلم كردي تا الان ب اينجا برسم :)♡

الدهر يومان

يوم لك

و يوم عليك

***

واصبر

ان الله مع الصابرين

:)♡