وقتي مياي حرم توي ذهنته ك چقد همه چي برام سخته، چقد همه چي گره داره، چقد نياز ب كمك داري. ولي وقتي بقيه رو ميبيني ك بخاطر چ چيزايي اومدن و چ چيزايي ميخوان از خودت خجالت ميكشي و يواش يواش ب اين فك ميكني ك خدايا اينا مشكلاتشون جدي تره، اينارو بذار تو اولويت
هميشه همين پروسه تكرار ميشه...
خدايا ميشه يه روزي برسه ك همه اين مشكلات جدي بقيه تموم بشه و يجوري بشه ك اين مشكلات شوخي من بشه اولويت؟!♡
چقد همه چي يهو اينجوري شد...
يهو اينقد بالغ شدم
يهو اينقد دورمو شناختم
يهو اينقد توي مسائل مختلف رشد كردم
يهو اينقد ب خودم آگاه شدم
و مطمئنم اين تازه اولشه🌱
دلم فرار كردن ميخواد
از چيزي ك هستم فرار كنم
از آدمايي ك دوسشون دارم فرار كنم
از آدمايي ك دوسم دارن فرار كنم
از همه چيز فرار كردن ميخوام
به راستي اين قرمه سبزي چيست؟!
ديروز ناهار خوردمش، ديشب شام خوردمش، آخر شب گشنم شد دوباره خوردمش، صبحانه كلا نخوردم، ناهار دوباره خوردمش و امشب شام ديگر ته قابلمه را درآوردم...
از ايزد نيكي ها بخاطر اين نعمت بزرگ تا انتهاي بيكران گيتي سپاسگزارم :)♡
دارم دعاي جوشن كبيرو ميخونم
چقد هر لغتش جاي فك كردن و حس كردن داره...
توي دنيا آوردتمون، مواظبمونخ،براش مهميم، راهو بهمون نشون داده، كنارمونه، بهترين هايي ك براي ما بهترينن رو جلو رومون گذاشته و ...
چقد خوشبختيم ك داريمش♡
خدايا بهترين نعمت زندگيمي :)♡
خيلي عجيب شدم
وقتايي ك كوچيك بودم گريهههههههه ميكردم وقتي داشتم از مزينانم برميگشتم، يه ذره بزرگتر ك شدم توي خلوت خودم بخاطرش گريه ميكردم، يه ذره ك باز بزرگتر شدم فقط ناراحت ميشدم، چن سال بعدش هيچ حسي نداشتم و الان...
الان خوشحالم ك دارم برميگردم خونه...
خب بچه ها جونم درس امروز درباره ي كساييه ك تو زندگيمون ميمونن (بجز خانواده اي ك توش ب دنيا اومديم)
اينا دقيقا همونايين ك برا بدست آوردن قلب و اعتمادشون بيشترين تلاش رو كرديم و سخت ترين شخصيت هارو دارن
همونايين ك كنارشون كلي با مسائلي ك مربوط ب خودمون يا مربوط ب اونا ميشد جنگيديم
همونايين ك دايره افراد اطرافشون كمترينه
همونايين ك تو خانواده هايي بزرگ شدن ك بيشترين شباهت رو ب مال ما دارن
همونايين ك برا داشتن ما اونا هم خيلي دعا ميكردن
فك كردي ميتوني وسط زندگيت بيخيال همچين افرادي بشي؟!
يا اگ تو بخواي بيخيال بشي خيال كردي اونا بيخيال ميشن؟! :)♡