105
رفتم نجف بعدشم كربلا، اونم پياده، با بهترين گروه دنيا همسفر شدم، دوستاي خوبي پيدا كردم، تجربه هاي عالي بدست آوردم، از همه اينا بهتر اينكه يه ريتم حديد از قلبم شنيدم وقتي توي بين الحرمين بوديم باورم نميشد اونجا باشم توي كل زندگيم دست نيافتني ترين مكان بود برام. هميشه وقتي عكس بين الحرمين رو توي آشپزخونا مامانجون اينا ميديدم انگار يه جايي روي يه سياره ديگ بود ك من هيچوقت نميتونم بهش برسم... توي كل راه حواسم ب امام حسين بود وقتي رسيدم جلوي حضرت عباس انگار سوپرايز شده بودم. توي حرم امام علي وحسين و عباس حس اينو داشتم ك انگار اين آدم هارو از ازل ميشناختم ولي الان از نزديك دارم حسشون ميكنم، انگار دارن منو بغل ميكنن، هنوز نميدونم چيكار كردم ك لياقت اين ملاقات رو داشتم...
وقتي تازه ۲ساعت از راه افتادنمون گذشته بود زدم زير گريه و خواستم برگردم ولي نشد و الان چقد خوشحالم ك نشد وگرنه اين همه خاطرات خوب رو با خودم نداشتم :)♡
[ بازدید : ] [ امتیاز : ]